1394/6/22، 12:06 صبح
بر پلکانِ شیوایی
جف جانسون- مدیر منطقهای برنامهی مک گوایر
ترجمه شده در بنیاد گفتار روان
(با سپاس فراوان از هومن چهارده چریک)
هدفِ همهی ما از درمان لکنت، داشتنِ یک ارتباط کلامیِ موثر است. ما درحالیکه برای داشتنِ گفتاری روان و تبدیل شدن به یک سخنرانِ خوب تلاش میکنیم، ناخودآگاه سعی میکنیم اصلاً لکنت نکنیم که این خود عاملِ شکستِ ماست.
عاملِ شکستِ درمان لکنت، حساسیت به لکنت نکردن است.
در اینجا ما قصد داریم در مورد برنامهی مک گوایر صحبت کنیم.
برنامهای که در آن از همهی روشهای معمولِ درمانی -مثل تماس نرم و ...- استفاده خواهد شد. اما به خاطر داشته باشید که اجرای تکنیکهای گفتاری یا استفاده از دستگاههایی نظیر DAF/FAF کمتر از 10 درصد موجب بهبودی شما میشود. بسنده کردن به این تکنیکها و ابزارآلات، فقط باعثِ فرار از واقعیتها و موقعیتهای ترسناک و کلمات و صداها میشود.
نمودار زیر، که ما به آن لقبِ پلکانِ شیوایی دادهایم، طی ماهها و شاید سالها طی خواهد شد. برای اینکه بدانید روندِ غلبه بر لکنت چیست، به اختصار هر سطح از این نردبان را تعریف کردهایم.
![[تصویر: mc%20guire.jpg]](http://cdn.persiangig.com/preview/XAeT1qhF6I/mc%20guire.jpg)
مرداب:
افرادی که هنوز شروع به درمان و کنترل لکنت نکردهاند، در این مکان قرار دارند. آنها بر افکار، ترسها و اضطرابهای خود کنترل نداشته و مدام با لکنت و قفلهای خود درگیرند. از کلمات و موقعیتها اجتناب میکنند و عموماً اوقات خوشی ندارند.
شش پلهی بعدی، زیر بنایی محکم برای مسیر درمان است.
مالکیت:
نه تنها شما مالکِ لکنتتان هستید، بلکه شما مسوولِ غلبه بر آن و تبدیل شدن به یک سخنرانِ قوی هستید. این مشکل متعلق به هیچ کس دیگری نیست، بنابراین فقط شما باید آن را برطرف کنید. اولین پله برای درمان، درکِ کاملِ مالکیتِ لکنتِ خودتان است.
تعهد:
همین که مالکیت مشکلتان را پذیرفتید، باید متعهد شوید تا هر کاری برای حلِ آن انجام دهید. اگر فکر میکنید برای احساس تعهد بیشتر، لازم است به شخص دیگری قول دهید، این کار را بکنید. فقط باید متعهد شوید که تمام تلاشتان را بهکار خواهید بست.
خودباوری:
شما باید خود را بهعنوان یک درمانجوی لکنت، بپذیرید. این پذیرش خیلی موثر است. اگر بپذیرید که لکنت دارید و در مسیرِ درماناش هستید، دیگر سعی نمیکنید که لکنتتان را مخفی نگه دارید. دیگر اجتناب نمیکنید و تمامِ توجهتان را صرفِ روانیِ گفتار نمیکنید. در این مرحلهاست که لکنت ارادی بهطور گستردهای استفاده خواهد شد. شما نمیتوانید هم مدعیِ پذیرفتنِ لکنت باشید و هم از لکنت در موقعیتهای گفتاری اجتناب کنید.
روحیهی ورزشکاری:
برای یکبار هم که شده، به خودتان به چشمِ یک قهرمان که در پیِ کسبِ بهترین نتیجه است، نگاه کنید. بهترین نتیجه در ورزشِ صحبت کردن. شما یک قهرمان هستید، پس به جای داشتنِ روحیهی شکننده و قابل ترحم، مسوولیتِ اعمالتان بپذیرید و تمام سعیتان را برای کسبِ مدال به خرج دهید. تا جایی که میتوانید تمرین کنید تا به قهرمانی دست پیدا کنید.
تکنیک و روش:
مهارت در استفاده از تکنیک هم مانند مهارتهای ورزشی، نیازمندِ یادگیری و تمرین فراوان قبل از بازیِ اصلیست. اینکه فقط بدانید اصولِ تکنیکها چیست، کافی نیست. باید در زمانها و موقعیتهای مختلف آن را تمرین کنید. فقط با تمرین زیاد است که میتوانید به مهارت دست پیدا کنید.
گفتارِ روانِ ماشینی:
تا زمانیکه رعایتِ شیوهها ناخودآگاه شده و ترس از کلمات و موقعیتها بهکلی از بین برود، شما باید همانند یک ماشین، به اجرای شیوه ادامه دهید. اجرای شیوه بهصورت مکانیکی، به شما –به عنوانِ یک فردِ دارای لکنت- برای تبدیل شدن به یک سخنرانِ قوی، کمک میکند.
اگر شما در این مرحله دچارِ درهمریختگی و یا برگشت لکنت شوید، به این معناست که یک یا چند پله از پلههای پیشین را با درستی و استحکام لازم، طی نکردهاید.
شلختگیِ خودبهخودی:
شما ممکن است قبل از طی کردنِ کاملِ مسیر روانیِ مکانیکی، به منطقهی دَوَران برسید. به این دلیل که با اجرایِ روانیِ مکانیکی، حسِ رهایی و روانی پیدا خواهید کرد و باقی ماندن در این مرحله و اجرای منظمِ شیوه، برایتان سخت خواهد شد. درست مثل اینکه بخواهید جلوی بزرگ شدن یک بچه را بگیرید. پس از این شما تقریبا اجرای شیوه را کنار میگذارید و احتمالاً به یک ناروانیِ طبیعی میرسید.
آفرین!
این یعنی شما با ترسهایی که از کلمات و موقعیتها داشتهاید، مقابله کردهاید و واقعاً –و البته موقتاً- از شَر لکنت و راهِ رسیدن به شیوایی کلام، رها شدهاید. شک نداشته باشید که پس از این، به سمت مرداب سقوط خواهید کرد. پس از آن دوباره مسیر را از پایین به بالا طی خواهید کرد و اینبار مدت بیشتری در مرحلهی روانیِ مکانیکی باقی خواهید ماند و امیدواریم به مرحلهای برسید به نامِ:
نظمِ خودبهخودی:
این مرحله، جاییست که شما در آن مجبور نیستید برای صحبت کردن، به شیوهها فکر کنید. چراکه شیوهها و روشهای گفتاری، بهطور خودبهخودی اجرا میشوند. شما یک در یک توازنِ زیبا بین اراده و نظم قرار میگیرید. شما اکنون به یک شیوهی گفتاریِ درست، نزدیک شدهاید.
در مسیرِ خودشکوفایی:
در بیشتر مواقع، خودشکوفایی یک فرایندِ دراز مدت است. فرایندی در محلِ تلاقیِ دو دایرهی "آنچه مردم میبینند" و "آنچه من هستم".
شما در این مرحله استعداد نهانی خود را کشف میکنید و درمیبابید که عمر گرانبها را باید صرف چه اهدافی کرد و چه نوع تعاملاتی با انسانها و جهان باید داشت. نکتهی مهم، بودن در مسیر خودشکوفاییست. این مرحله باعث میشود تا محتوایِ کلامتان در نظر مخاطب، جالبتر بهنظر بیاید و این شما را میرساند به:
شیوایی کلام:
شما از کلامتان لذت میبرید و کاملاً آنچه میگویید را احساس میکنید. همچنین این کلام را با صدایی زیبا و گویشی دلخواه بیان خواهید کرد.
شما در کجایِ مسیرِ تبدیل شدن به یک سخنور ماهر و تاثیرگذار قرار دارید؟
برای بالا رفتن از پلههای این نردبانی که به سوی شیوایی میرود، چه باید بکنید؟
به نظر من، یک اشتباهِ مشترک بین آموختگانِ همهی برنامهها، صرفنظر از تکنیکهای آموزشی، عدم صرفِ وقت برای پایهریزی قویست. آنها وقتی به یک روانیِ نسبی میرسند، تصور میکنند که لکنت را مغلوب کردهاند. بنابراین دست از تلاش میکشند. همین موضوع، عاملِ بازگشتِ لکنت خواهد شد.
تلاش را رها نکنید و از شالودهی کلام، کاخی بنا کنید، که از باد و باران گزند نیابد.